با رهبری «فریدون شهبازیان» و خوانندگی «محمد اصفهانی» صورت گرفت.
ارکستر ملی ایران به رهبری «فریدون شهبازیان» و خوانندگی «محمد اصفهانی» در تازهترین کنسرت خود، شبِ گذشته قطعات آیینی را با عنوان «حدیث سرفرازی» روی صحنه برد. این برنامه با حضور «سید محمد مجتبی حسینی» -معاون هنری وزیر ارشاد-، «بهرام قاسمی» سخنگوی وزارت امور خارجه، «مهدی افضلی» مدیر موسسه توسعه هنرهای معاصر و تعدادی دیگر از مدیران برگزار شد. در پایان کنسرت نیز در حضور معاون هنری وزیر ارشاد و مدیرعامل بنیاد فرهنگی هنری رودکی از آهنگسازان قطعات اجرا شده این کنسرت از جمله امیر بکان، محمد حسن شاهنگیان و علی کهن دیری قدردانی به عمل آمد.
«محمد اصفهانی» قبل از آغاز این برنامه به این مساله اشاره کرد که این کنسرت با اجرای آثاری در سوگ حضرت اباعبدالله و یاران فداکارش در واقعه کربلا و قطعاتی در تکریم حضرت علی (ع) روی صحنه میرود «اینکه چرا در کنار اجرای آثاری با محوریت حضرت سید الشهدا کارهایی با محوریت امیرالمومنین اجرا میشود به این دلیل است که بسیاری بر این اعتقاد هستند که حادثهی جانسوز کربلا نتیجه دلخوریهایی است که بسیاری از حضرت علی (ع) و عدلش داشتند.»
در این اجرا قطعات «سوگ» به آهنگسازی فریدون شهبازیان، «حدیث سرفرازی» با شعری از سهیل محمودی، به آهنگسازی فریدون شهبازیان بر مبنای محمد حسن شاهنگیان، «غنچه افسرده» با شعر حسان چایچیان به آهنگسازی فریدون شهبازیان بر مبنای ملودی محمد اصفهانی، «چنگ و نای» با شعر علی معلم دامغانی به آهنگسازی محمد بیگلری پور با بازنویسی محمدرضا عقیلی، «دو نغمه بختیاری» اثر روح الله خالقی، «فریاد تنهایی» با شعر سپیده کاشانی به آهنگسازی امیر بکان بر مبنای ملودی محمد اصفهانی، «دیده بگشا» با شعری از علی معلم دامغانی، آهنگسازی علی کهن دیری و بازنویسی محمدرضا عقیلی، «شورآفرین» به آهنگسازی حسین دهلوی، «فرصت بدرود» با شعر قیصر امین پور، آهنگسازی فریدون شهبازیان بر مبنای ملودی محمد اصفهانی و «معصومیت» با شعر اهورا ایمان به آهنگسازی فریدون شهبازیان کارهایی بودند که توسط هنرمندان ارکستر نواخته شد.
آرمین قضاتی کنسرت مایستر، رایین نورانی، علیرضا خلج اسماعیلی، بهراد سوخکیان، صبا ندایی، آذین نصرتی، رمیصا نفیسی، هلیا محمدولی، سبا علی محمدی نوازندگان ویولن یک، سانوا عندلیبی، آرش جامع، علیرضا فواکهی، مونا لواسانی، مرضیه مزینانی، آندیا شهبازیان، محمد حسین ابراهیم زاده، کورش کردیان، حسین پارسافر نوازندگان ویولن دو، هومن اتابکی فر، همایون هاشم زاده، پیمان ابوالحسنی، اشکان نظر، سرور رضا زاده، پرنیان آقایائی، سینا کلوت نوازندگان آلتو، محمد حسین غریبی، ارسلان علیزاده، علی آقاجانی، غزاله شیرازی، پروشات زندآیین، سینا آذرآباد، مسعود فیروزی نژاد نوازندگان ویولن سل، سروش کاکاوند، انوشا مصطفایی، حمیدرضا رزاز ، محمد هادی اسماعیلی نوازندگان کنترباس، شایان حاصلی، روشنک نوشی نوازندگان فلوت، امیرحسین محمدیان، امیرملکی زاده نوازندگان فاگوت، سایوری شفیعی، محمد ملک لی نوازندگان کلارینت، حسام صدفی نژاد نوازنده ابوا، پوریا شیوا فرد نوازنده نی، مسیح تحویلداری، صبا طبخی، مهسا لواسانی، مسعود آزین نوازندگان تار، علی عابدین نوازنده سنتور، مژگان محمد حسینی نوازنده قانون، زهرا صبری نوازنده تمبک، سهیل سعادت نوازنده دف، حسن سهرابی معاون تولید هنر و آموزش و معصومه سعیدی مدیرداخلی و همراهی گروه آواز جمعی اعضای ارکستر ملی ایران در کنسرت شنبه بیست و یکم مهر ماه را تشکیل می دادند.
1398-03-05
قطعه «تنها میمانم» در مجموع، اثری متوسط است و بیشک بخش آهنگسازی «فرید سعادتمند» بخش قدرتمند آن محسوب میشود. فرید سعادتمند سالهاست که در عرصه آهنگسازی و تنظیم فعال است، اما من در رونمایی البوم «حالا که میروی» به خوانندگی محمد معتمدی با او بیشتر آشنا شدم و موفقیت این آلبوم، مرا بر آن داشت تا از این پس، بیشتر آثارش را دنبال کنم. یکی از ویژگیهای خوب فرید سعادتمند در آهنگسازی، خلق ملودیها و لایت موتیفهایی گیرا و احساسی است که برخی آثارش آنچنان زیباست که حتی با سادهترین و معمولیترین تنظیم و ارکستراسیون هم میتواند مقبول اُفتد. اگر همه تلاش و علماندوزی و تجربه او را در یک سو بنهیم، یکی از عواملی که باعث این سوز و احساس در ملودیهایش شده بیشک به پدری ربط دارد که فرید از کودکی با زیباترین الحان مداحی وی رشد و بالندگی یافته است و ردّ این تاثیرات در آثار او ملموس است. «برادر جان» سریال این روزهای ماه مبارک رمضان است که از مخاطبان گرفته تا هنرمندان، نظرها را به خود جلب کرده و تیتراژ این سریال محبوب تلویزیون مرا بر آن داشت تا یادداشتی بر این اثر که با عنوان «تنها میمانم» با آهنگسازی و تنظیم «فرید سعادتمند» شعر «حسین غیاثی» و خوانندگی «سالار عقیلی» خلق شده، بنویسم. این قطعه بلافاصله تنها پس از چند میزان گیتار به کلام میرسد و با مقدمهای موجز، شنونده را مهمان صدای خواننده میکند. از ریتم شش هشتم سنگین یا به اصطلاح موسیقی پاپ «اسلو راک» برای جریان روان کلام بهره برده شده و شنونده با اثری ملو مواجه است. این قطعه تا آنجا که مصراع «تویی تویی دنیای من...» با یک میزان سایه موسيقي تهرانچه به میان میآید، چیز خاصی ندارد که مخاطب را درگیر کند، اما اینجا ملودی بسیار زیبا و گیراست و بسیار جای کار و حالتها و ناز و بروز احساس از جانب خواننده دارد که متاسفانه، سالار عقیلی آنچنان که باید، از پس آن برنیامده است. با این وجود که شاید قیاس، پسندیده به نظر نرسد، ولی اگر همین بخش را محمد معتمدی میخواند، قطعه زیباتری از کار در میآمد؛ چرا که معتمدی میداند که با این موتیفها چه کند و چطور حداکثر بهره را از لایت موتیف آهنگساز ببرد. هنر نوازندگی و خوانندگی موضوعی فراتر از اجرای صحیح نتها است؛ وگرنه میتوانستیم به جای واژه هنر از کلمه فن یا تکنیک استفاده کنیم. موسیقی آنگاه هنر محسوب میشود که نوازنده یا خواننده بتواند روحی در کالبد بیجان نتها دمیده و ایدههای مکتوب آهنگساز را دوباره به جملاتِ موسیقایی زیبای شنیداری تبدیل کند. خواننده علاوه بر تسلط کامل بر تکنیک باید شناختی کامل از موزیکالیته، سبکشناسی، فرم و آنالیز و تاریخ موسیقی داشته باشد تا بتواند با اِشراف کامل به اجرایی تاثیرگذار برسد. قطعه «تنها میمانم» در مجموع اثری متوسط است و بیشک بخش آهنگسازی «فرید سعادتمند» بخش قدرتمند آن محسوب میشود و از جنبه خوانندگی و کلام میتوانست انتخابی مطلوبتر صورت گیرد و به اثری فاخر و ماندگار تبدیل شود تا مستقل از تیتراژ تا سالها به حیات خود ادامه دهد. البته آهنگساز در بخش موسیقی متن سریال، یکی از شاهکارهای متن را با زحمت فراوان خلق کرده و هر متخصصی با گوش دادن به متن سریال متوجه زحمت و خلق سیکوئِنس و میزان به میزان جملههای موسیقی سریال میشود. در صورتی که به ویژه در کشور ما برای سریال در این حد، علم و زحمت و انرژی صرف نمیشود و بسیاری از آهنگسازان با کپی و لوپ کردن میزانها کار خود را بسیار آسان کرده و بر اهمیت موسیقی متن وافق نیستند؛ مقولهای که فرید سعادتمند با اهتمام کامل به آن پرداخته است. در زمینه آثار مستقل موسیقایی هم فرید سعادتمند نشان داده که توانمند است و مطمئنا در آینده باز آثاری خوب و ماندگار از او خواهیم شنید. قطعه «تنها میمانم» به عنوان تیتراژ سریال «برادر جان» با آهنگسازی و تنظیم «فرید سعادتمند» شعر «حسین غیاثی» و خوانندگی «سالار عقیلی» ساخته شده است. این سریال، شبهای ماه مبارک رمضان از شبکه سوم سیما در حال پخش است.
1398-03-01
به گزارش خبرنگار مهر، رضا علی آبادی از نوازندگان و آهنگسازان فعال موسیقی ایرانی با انتشار متنی از شرایط اجاره بهای تالارهای وابسته به بنیاد فرهنگی هنری رودکی انتقاد کرد. در متن منتشرشده علی آبادی آمده است: «قربانی رفت و آمدهای پی در پی، تنها هنرمندان مستقلی هستند که بدون هیچ اسپانسر و حمایتی در ژانر موسیقی مقامی و سنتی در تلاش هستند. من در چند روز اخیر با بنیاد رودکی قرارداد بستم. قیمت سالن با احتساب ۹ درصد ارزش افزوده که هیچ گاه برای هنرمندان درکش نکردم، مبلغ پنجمیلیون و دویست هزار تومان خواهد شد. هزینه عکس و طراحی پوستر، هزینه چاپ بروشور و پوستر، هزینه فیلم بردار و عکاس کنسرت، هزینههای جاری کنسرت، هزینه لباس و در نهایت پنج درصد حق فروش سایت! حال آیا مبلغی باقی میماند برای اینکه دولت ۱۰ درصد هم از بلیط را اخذ کند؟ فریاد ما به کجا خواهد رسید مادامی که وزیر ارشاد از زیرترین جزئیات اطلاعی ندارد؟ من قیمت بلیط را در ژانر موسیقی مقامی چقدر بگذارم تا هزینههایم تنها برابر شود؟ راه حل ساده است، احتیاجی به برگزاری کنسرت نیست. اما ما اگر روی صحنه نباشیم در کنج اتاق از غصه دق خواهیم کرد. بگذارید آخریننفسهایمان روی صحنه سبز بماند.» رضا علی آبادی از جمله نوازندگان و پژوهشگرانی است که طی سالهای اخیر فعالیتهایی را در حوزههای پژوهشی و اجرای ساز تنبور انجام داده است. انتشار آلبوم «تنیده در صدا» با همکاری زکریا یوسفی نوازنده سازهای کوبهای و هومن شیرعلی نوازنده عود و برگزاری کنسرتی به همین نام در تالار رودکی، برگزاری چند کنسرت بداهه نوازی با همکاری هنرمندان شناخته شده موسیقی کشورمان در فرهنگسرای نیاوران، انتشار کتاب «مقامهای باستانی تنبور»، انتشار آلبوم «مجموعه نظمهای تنبور» با همکاری درویش جوانمیر منهویی از جمله فعالیتهایی است که این هنرمند در عرصه موسیقی انجام داده است.
1398-03-01
به گزارش خبرگزاری مهر، امیرعباس ستایشگر تهیه کننده و ناشر موسیقی پس از بروز برخی حواشی پیرامون تصویب قانون اختصاص ۱۰ درصد مبلغ فروش کنسرتها به فعالیتهای فرهنگی» متنی را خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر کرد. در متن منتشر شده از سوی امیر عباس ستایشگر که به رسانهها ارسال شده، آمده است: «باسمه تعالی جناب آقای دکتر صالحی / وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی / با سلام و احترام این دومین نامهای ست که برای شما مینویسم. اگر خاطرتان باشد اولین نامه درباره بنیاد رودکی بود که به جای ترتیب اثر دادن، وضعیت هنر در آن بنگاه روی به وخامت برداشت. من هنوز هم در کمال ِخوش باوری به روحیه ی سالم و هنرگرایانه شما شکی ندارم اما بیش از هر زمان مطمئنم که شما درباره موسیقی این مملکت در بی خبری به سر میبرید و یا به اصطلاح «آدرس غلط» به شما میدهند. جناب آقای وزیر، حال موسیقی خوب نیست. اهالی موسیقی در یک خشم بی سابقه قراردارند و تنها بانی آن معاونت هنری منصوب شماست که فضای ملتهب موسیقی را بدون مدیریت رها کرده است. ما از دولتمردانمان در این چهل سال آموختهایم که از حق بگوییم و هراسی از عواقبش نداشته باشیم. از اینکه مجوزهایمان مشکل پیدا کنند، از جوامع هنری به خاطر لابی گریها حذف بشویم و یا دستان مدیران کم ظرفیتِ بدنه ارشاد پایبند راهمان گردد. اگر تمام مسائل این یک سال گذشته را کنار بگذاریم که خود مثنوی هفتصد من خواهد شد، موضوع برداشت ۱۰ درصد از درآمد کنسرتهای موسیقی، لیوان ِتا لب لبریزِ صبر اهالی موسیقی را سرازیر کرده است. حتماً میدانید ما به یکباره اقدام به چنین اعتراضهایی نکردهایم، در ابتدا و از راه گفتگو از مدیران شما وقت خواستیم تا دراین باره و مواردی دیگر گفتگو کنیم تا گره را با دست باز کنیم که دندان بماند برای روزهای مبادا تر. اما تفرعن معاون هنری تان کار را به جایی رساند که حاصل درخواستهای ما برای گفتگو در ۵ دفعه، بدون پاسخ رها شد. در ادامه بیانیهای رسمی صادر شد که بی تفاوت از کنار آن رد شدید، درخواست تجمع در وزارتخانه را کردیم که ترتیب قراری داده شد در جلسهای. (چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت) موضوع ۱۰ درصد را بررسی کردیم و با وجود دلایلی که داشتیم موضوع ابتر ماند. در آن جلسه گفتیم با همه ممیزیهای سختگیرانه وزارت ارشاد، با فشارهای مالی که بر مردم مستولی شده، با لغو کنسرتهایی که حتی ارشاد جرأت آن را ندارد پای مجوزهای خودش بایستد، با توجه به ضررهای عظیمی که موسیقی غیر تجاری میدهد این طرح به صلاح نیست اما …اگر امروز به شما بگویند از فیش حقوقتان ماهیانه ۱ میلیون تومان به ما بدهید ما خرج هنر در مناطق کم بضاعت کنیم چه میگوئید؟ بله با شما موافقم اگر با طیب خاطر باشد که خیر و برکت کردن سفارش همه اولیا ست. اما اینجا به زور میخواهند از ما وصول کنند. آقای دکتر صالحی، این چه پا فشاری و تلاش برای بی اعتنایی به اهل موسیقی است که با وجود اینکه تمام افراد ذیصلاح و صاحب تجربه با این قانون مخالف هستند، دولت همچنان روی خوش به همراهی با هنرمندان موسیقی نشان نمیدهد؟ آیا خبردارید که این لایحه را خود وزارت ارشاد به مجلس برده تا از کنسرتها پول بگیرد و در مناطق محروم هزینه کند؟ آیا خبردارید کمیسیون فرهنگی با این موضوع مخالف بوده و با پافشاری وزارت ارشاد این طرح در کمیسیون تلفیق رأی آورده؟ آیا خبردارید در درون وزارت ارشاد دودستگیِ بی تعادلی وجود دارد که تکلیف کار بدون آئین نامه هنوز سرگردان است؟ آیا خبردارید که مدیرکل دفتر موسیقی _تنها مخالف این طرح در دولت _مجبور به استعفا شده است؟ مدیر کلی که با پایفشاری معاون هنری منصوبتان و با مخالفت اکثر ناشران موسیقی به میدان آمد اما امروز_بعد از یکسال _ به خاطر باندبازیها و فشارهای مدیریتی دست از حمایت او برداشتهاید و یک مدیر را قربانی معاونت هنری میکنید. میخواهند تنها مدیری که با این موضوع مرتبت و مخالف است را از گردانه خارج کنند که بدون مانع کار را پیش ببرند. معاونینتان حتی به مدیران کل خود رحم نمیکنند چه رسد به ما. آقای وزیر میدانید! دیوار حاشا بلند است اما ما اهل موسیقی، سالهاست در بالای آن دیوار ایستادهایم و مدیران را نظاره میکنیم. من تا به امروز بیش از ۵ معاون وزیر در امور هنری دیدهام و با ایشان همکار بودهام …می دانم که میدانید تمام آنچه می گویم صحت دارد، چون شما کسی نیستید که آخرت را به دنیا بفروشید. نَفَس شما به قرآن وحافظ و نهجالبلاغه گره خورده است. از نوشتههای عارفانه تان این را دریافتهام که دمی با بایزیدها و ابوسعید ها نشستهاید. آخر این چه ظلمی ست که بر سر اهالی موسیقی میرانید؟ و تا از آن دم میزنیم همکارانتان میگویند: «قانون شده است و نمیشود کاری اش کرد».اگر به تاریخ سری بزنیم در دوره پهلوی هم چادر از سر زنان سرزمینمان بر میداشتند، چرا که قانون بود. اما عاقبت را دیدیم. در پایان، سالهاست که با اعتقاد در کنار مردان نظامی، سیاسی و فرهنگی خود ایستادهایم و کار هنر را به پیش میبریم، در این شرایط حساس که کشورمان نیاز به آرامش و همدلی دارد، شمشیرتان را از سر اهل موسیقی بردارید، در معاونتهای مربوطه، میزهای بزرگ را به آدمهای کوچک نسپارید، گوش شنوا داشته باشید که خیر و برکت همه در گفتگو و تعامل است. از شما صمیمانه پوزش میطلبم اگر نوشتهام گزنده و تلخ است. خیلی خودمانی بگویم «حالمان گرفته است». حال که صدایمان به جایی نمیرسد و زور شما بر ما افزون است و فریاد ما را نمیشنوید، در شبهای پیشرو، وقتی در سایه قرآن مینشینیم و شبهای قدر را زنده نگه میداریم، من به عنوان کوچکترین عضو خانواده صبور موسیقی شما را به خدا وا میگذارم و برای خود و همکارانم بخشش از گناهان و صبر بیشتر طلب میکنم. ایاک و ظلم من لاتجد علیک ناصرا الا الله. والحمد لله ِ اولاً و آخرا / سید امیرعباس ستایشگر»